وسط شیشههای ادویههای مختلف خارجی -از همانها که وقتی ایران بودم معصومه خانم از مامانم میخواست که شیشههای خالیشان را نگه دارد و دور نریزد، تا او ببرد برای دخترهای ده که ظرف ادویه برای جهازشان باشد- یک شیشه پودر آویشن هست که روی درش داخل یک کادر آبی چاپ شده «دهکدهي نصر». روی شیشه، یک برچسب سفید، که آن هم اتفاقا حاشیهي آبی دارد، از همانها که دوران مدرسه اسممان را مینوشتیم و میچسباندیم روی دفتر و کتابمان، چسبانده شده و وسطش با خطی ابتدایی نوشته شده: آویشن. قبل از آویشن، داخل شیشه کشک بوده. قبل از اینکه معصومه خانم آن را با پودر آویشنی پر کند که اعجازش، جدا از عطربینظیری که هر روز بیشتر میشود، این است که چهار سال است به مقدار زیاد در ماکارانی و لازانیا میریزم اما هنوز رو به تمامی هم نیست. چهار سال پیش، معصومه خانم شیشه را داد دستم و گفت این آویشن اصل است، دخترهای ده خودشان از کوه چیدهاند، برگهای دستچین شدهاند، آنها که از بیرون میخری همه ساقه است که پودر میکنند. کنار شیشهی دهکدهی نصر، یک شیشهی کوچک قشنگ ژورنالیاست با طرحی ساده و مینیمال، که از خیلی قبل پیش اینجا مانده بوده، روی آن با لوگوی مخصوص چاپ شده «اورگانو». یاد حرف معصومه خانم میفتم و اینکه این همهاش ساقه است که پودر میکنند، درش را باز میکنم، عطری ندارد، خالیاش میکنم داخل سینک ظرفشویی، شیشهی خالیاش را هم میاندازم دور. جهاز دختران روستا ناقص میشود.