من همه چیز را میشمرم. از کاشیهای خیابان موقع راه رفتن گرفته، تا انگشت پاهای آدمهایی که صندل پوشیدهاند در رستوران و مترو، تا تعداد تیکتیک فلاشر ماشین، پشت چراغ قرمز موقع گردش به راست یا چپ. که البته این آخری از همه سختتر است چون باید دوضربی شمرده شود.
خانه را که مرتب ميکنم، با خودم قرار میگذارم که مثلا بیست کار باید انجام شود. هر لیوانی که از روی میز برمیدارم یکی حساب میشود، دستمال کشیدن یکی، هر یک لنگه جوراب از روی زمین یکی، و وقتی به بیست نزدیک شده باشم، هر جفت کوسن را که مرتب روی مبل بگذارم یکی حسابش میکنم. همین طور برای خالی کردن ماشین ظرفشویی، گاهی مجبور میشوم کل قاشق چنگالها را یکی حساب کنم که از محدوده بیرون نزنم. یک بار خواستم آنلاین ماتیک بخرم، کنار قیمتش نوشته بود: در آمریکای شمالی هر چهار دقیقه یک نفر از این برند یک ماتیک میخرد. مثلا تبلیغ بود، اما من همانجا تصمیم گرفتم نوبت را خالی کنم که حداقل هشت دقیقه زمین و زمان نفس بکشد از این همه رنگ و پلاستیک، که مطمئنم یک نفر سریع جایم را پر کرد. اما منظورم به این است که نه تنها رفتم تعداد ماتیکهای خودم را شمردم، بلکه شروع کردم به ضرب و تقسیم این همه ماتیک استفاده شده و نشدهای که در کمدهای هر زن و دختری باقیمانده و آنهایی که دور ریخته میشود و آنهایی که به اقیانوسها میرسد و غیره و غیره، که چند روزٍ بسیار سختی را برایم ساخت.
در دلتنگی هم همین طورم، میشمرم که برای چه کسانی دلتنگ شدهام که دلم میخواهد ببینمشان، حتی کوتاه، یکی یکی آدمها را در ذهنم مرور میکنم وشماره میاندازم، از یک جایی به بعد عددها یادم می روند و فقط دلتنگی یادم میماند.
تعداد کسانی که با کرونا کشته میشوند اما هر روز در اخبار شمرده میشود، من فقط سعی میکنم تعدادشان را تصور کنم، بعد حساب میکنم که با مردن هر یک نفرشان چند نفر غصه خوردهاند.
از یک، تا صد و هفتاد و شش را هم بارها شمردهام، هر بار بیشتر میشود. تمامی ندارد. زوجها راهم که دوتا یکی کنم، تمام نمیشود. خیلی زیاد است.
این روزها اما چرتکهی جدیدی که میاندازم برای نفسهایم است. نفسهایم را میشمرم. که مثلا الان که نشستهام دارم سریال میبینم چند تا نفس کشیدم، چند بار هوای تمیزی را وارد ریههایم کردم که مادرم نکرد، که برادرم، پدرم، کسانی که دوستشان دارم، نمیتوانند وارد ریههایشان کنند. این روزها میشمرم، چند روز دیگر مانده تا هوا تمیز شود؟ چند روز دیگر مانده تا کرونا تمام شود؟ چند روز دیگر مانده تا دیگر منتظر نباشیم؟ چند روز دیگر که دلهایمان خوش شود؟