ما را ز سر بریده می ترسانی؟

بحث امروز و دیروز نیست. مادر من از همان سال ۲۰۱۲ که از ایران رفتم (در این زمان که آنجا نیستم درست‌تَرَش این است که بگویم «آمدم»، رفت را وقتی استفاده می‌کنند که خودشان هنوز آنجا باشند و یک نفر دیگر رفته باشد، اما من واقعا از ایران رفته‌ام. چون انگار یک «من» دیگری در من بوده که از ایران رفته ولی در حقیقت من  و امثال من هنوز آنجا زندگی می‌کنیم و فقط یک «منِ» درونمان است که از ایران رفته بیرون، و این رفتن آنقدر بر ما غالب است که هیچ آمدنی به چشممان نمی‌آید، ما همه بنده‌ی رفتن‌هایمان شده ایم. بگذریم…) خلاصه از همان موقع، مادرم دنبال اپلیکیشن جدید برای ارتباط با من بود. به وایبر راضی نبود. چون وایبر گاهی ادا درمی‌آورد. یک مدت سر سه دقیقه که از مکالمه می‌گذشت قطع می‌شد. وسط یک داستان هیجان‌انگیز، یا یک غرِ طولانی یک‌هو حال آدم را می‌گرفت، نه هیجان  داستان را می‌فهمیدی نه غر زدنت خستگی از تنت در می‌کرد. هی صد بار باید الو الو می‌کردی و گاهی انگار که جلوی کوه ایستاده باشی الوهای خودت می‌پیچید در گوشت. خلاصه که تقریبا هر هفته یک درخواست جدید از طرف maman روی صفحه ام ظاهر می‌شد که دعوتم کرده بود تا از آن اپلیکیشن استفاده کنم. آشنا ترینشان «ایمو» بود و غریب ترینشان «کاکایو». همه را باید نصب می‌کردم، چند خطی با مادرم در آنها چت می‌کردیم، کیفیت تماس صوتی را امتحان می‌کردیم و انواع استیکرهای قلب و بوس و حیوانات بامزه را برای هم ارسال می‌کردیم تا اپلیکیشن « پوچ» شود. بعد مادرم می‌رفت دنبال یک اپ جدید.

این داستان ادامه داشت تا این‌که واتس اپ خودش را برای تماس‌های صوتی جا انداخت و تلگرام هم وارد بازی شد.  این‌که تلگرام چطور توانست بسیاری از پیوندهای دوستی و خانوادگی را از نو بسازد و گروه‌های فامیلی و دخترخاله پسرخاله‌های نسل قدیم و جدید را دوباره – مثل خانه‌ی یک بزرگترِ فامیل ـ به صورت مجازی (و گاهی حتی واقعی) دور هم جمع کند بحثش طولانی است. اما فیلتر شدن تلگرام «من» هایی که از ایران رفته‌ایم را تنهاتر می‌کند.  منی که گروه‌های مختلفی که در آنها عضو بودم را «ساکت» کرده بودم که هر لحظه موبایلم صدا ندهد، حالا که میبینم سوت و کور شده دلم می گیرد. «من» های دوری که دلمان به عکس و فیلم دور هم جمع شدن‌های دوست و فامیل توی این گروه ها خوش بود حالا از آنها دورتر می‌شویم…

اینها را که می‌نویسم، موبایلم خبر آمدن مسیج جدید را می‌دهد. از دیروز تا حالا سومین پیغامی است که از مادرم می‌گیرم که من را به نصب اپلیکیشن جدید برای تماس و چت رایگان دعوت می‌کند.

Loading

Ava

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *